بسم الله الرحمن الرحیم(عشق معنوی)سلام بر دوستداران حیوانات

(:اینهایی که حیوان نمی خورندبه هنگام مرگ(خیلی سخت) جان نخواهندداد:)

بسم الله الرحمن الرحیم(عشق معنوی)سلام بر دوستداران حیوانات

(:اینهایی که حیوان نمی خورندبه هنگام مرگ(خیلی سخت) جان نخواهندداد:)

مضرات گوشت

 بسم الله الرحمن الرحیم

چرا غذاهای گوشتی ناسالم است؟
در میان چیزهائیکه در زندگی روزمره بدان مشغولیم بعد از تنفس، خوردن از همه مهمتر است. مقاومت انسان در گرسنگی تا این حد است که دیده شده تا چند هفته هم می توان بدون غذا زنده ماند، ولی بدون آب تا چند روز و بدون اکسیژن تا چند دقیقه بیشتر نمی توان زندگی کرد .
ما در زمانی زیست می کنیم که دنیای طب در کار خود متحیر مانده است. از ازدیاد ناسلامتی و امراض بیشماری که موجودیت ما را به قهقرا می برد، سیل داروها، واکسنها، اعمال جراحی و از جلوگیری گسترش بیماریها عاجز مانده ایم. و امراضی که مستقیم با تغذیه مربوط هستند دائما رو به ازدیاد است .
احساس ما بر این است که باید روی اثر خوراکیها بر بدن توجه عاجلی افکنده شود. گذشته از تاثیر زیان آور زندگی غیر طبیعی در شهرهای پر از دود و نشستن تمامی روز در سر میزهای اداری و نظائر آن سلامتی ما به چیزهائی که می خوریم و می آشامیم نیز بستگی دارد .
بدن انسان ابزار بسیار حساسی است و مثل همه دستگاه های مکانیکی که وظائف خود را انجام می دهد احتیاج به نیرو دارد. نیرویی که آنرا بکار بیاندازد. انسان و حیوانات انرژی خود را بیشتر از مواد قندی و نشاسته ای و چربیها بدست می آورند. خود ساختمان بدن توسط اعمال دگرگون کننده ای ( که د رآنها فلزات، ویتامینها و پروتئینها نقش مهمی بازی می کنند) نگهداری می شود .
اگر یکی از این پایه ها که جزء احتیاجات دائم بدن است برای مدت مدیدی بدن از دسترسی بدان محروم ماند گرفتار امراض ناشی از کمبودی می گردد و نتیجه اش کمتر از قاعده کار کردن اعضائی می گردد که نابودی و مرگ آن عضو را در بر دارد. کمبود کلسیم به ساختمان استخوان، دندان و غیره ضرر می زند. بهبودی بیشتر حالات فقط با تغذیه موادی که دارای شبه فلزات و ویتامینهایی که انسان کمبود آنرا دارد میسر است. بدن می تواند بدون آنکه غذا به آن برسد مدتی بخوبی کار کند چون از ذخایر انباشته استفاده می کند مثل وقتیکه برای انجام فعالیتهای دگرگونی شیمیائی از کلسیمی که در دندانها و استخوانها ذخیره شده است استفاده می کند ولی باید دانست که این غارتی است که روی ذخیره آنها انجام می گیرد. ذخایر دیر یا زود انتها می پذیرد. عمل سیر قهقرائی شروع می شود. معالجه مشکل می گردد. و ما ناگهان خود را در بیمارستان می یابیم. در حالی که یک قسمت از مکانیسم بدن ما از کار افتاده است .
از طرفی اگر روی مواد غذایی و مخصوصاً موادی که دستگاه گوارش انسانی برای مواجه با آن ساخته نشده زیاده روی شود و اینعمل ادامه یابد روی اعضای دفع کننده فشار خواهد آمد. چون تمام مواد زائد باید به یک طریق دفع شوند، مثلا از طریق روده، کلیه، مثانه، غدد تعرقی و ریه ها .
 

 

با وجود اینکه دستگاه های گوارشی و دفعی ما مقاومت زیادی دارند باز هم مقاومت آنها حدی دارد که بعد از آن حد دیگر نمی تواند بخوبی کار کند. در اینجاست که جریان خون که خودش دستگاه نقاله ایست و عناصر را بجای لازم منتقل می سازد و مواد فاسد شده زائد را جمع می کند، وقتی از مواد سمی زیادتر از حد گنجایش خود اشباع شد حالت قلیائی خود را از دست می دهد و دیگر قادر نیست وظائف خود را بخوبی انجام دهد. پس ناچار از زیر بار شانه خالی می کند یعنی مواد شیمیائی را در قسمتهای مختلف بدن جا می گذارد تا منتظر فرصتی برای متفرق ساختن آن باشد. بهمین علت است که وقتی معده را از غذا تهی نگه می دارند مثل ایام روزه، خون شروع به پاک کردن سموم و کثافات ته نشین شده می نماید. درمان طبیعی روی این حقیقت ساده بنا شه است. مثلا سبب رماتیسم رسوب بلورهای اسید اوریک در مفاصل و بافتهای نرم است. وقتی که مجاری معمولی دفع مافوق طاقت خود کار کرده و گرفته شود اعضای دیگر برای انجام این عمل بکار گرفته می شوند. و این عمل هر چند که از طرفی سبب آسودگی داخلی می شود ولی ایجاد ناراحتیهای دیگری می نماید. پرده های مخاطی که در حقیقت ادامه پوست بیرونی بطرف داخلی هستند بوسیله زیاده روی در دفع مواد بلغمی که ما نام آنرا سرماخوردگی می گذاریم کمک می کنند و تحریک باکتریهای وارد شده همان اثر رادر پرده های ضعیف شده دارد. از خود پوست هم بغیر از منافذ تعرق کارهای دیگری انجام می گیرد مثل جوشها و لکه ها و به اصطلاح امراض جلدی که در دفع چرکها و اضافه مواد بلغمی کمک می کند. خلاصه آنکه بسیاری از علائم امراض محصول نهائی عدم توازن داخلی است که علت آن زیادی یا کمبود مواد معینی در بدن است
دکتر دوکلاس لاتو طبیب امراض زنانه و داخلی در این موضوع تاکید نموده می گوید: « خیلی کم اشخاص درک می نمایند که علت اصلی امراض در تغذیه ناقص است. و خیلی از پزشکان هم خودشان قادر به درک این مطلب نیستند. بیشتر اشخاص وقتی به اثر غذاها ایمان می آورند که اثر آن مثل الکل یا پرخوریهای ایام عید آنی و زود اثر باشد. اطبه متوجه شده اند که اگر بیماری از کمبود آهن دچار کمخونی و از کمبود ویتامین « د» دچار نرمی استخوان و از کمبود ویتامین « س » دچار اسکوربوت شده تقصیر نحوه تغذیه است و او را با تعویض غذا براحتی مداوا می کنند. اما اگر بیمار دارای ذات الریه، درد قلب، ورم مفاصل، آسم، سرطان یا امراض زیاد دیگری شد تشخیص نمی دهند که علت اصلی در تغذیه ناقص باشد .
حال برویم بر سر مشاهده تغیرات و دگرگونیهائی که روی موجودیت انسان واقع خواهد شد: چناچنه او موقعیت خود را از میوه خواری و تغذیه طبیعی به جهان همه چیز خواری تغیر دهد.
 

 

1 - نوع رستنی میکروبهای گیاهی تغیر خواهد یافت و قسمت عمده آن از نوع میکروبهای گندنده تشکیل خواهد شد. ولی روده دراز که برای چنین تغذیه ای شایستگی ندارد تغیر نیافته همچنان باقی خواهد ماند. حتی قسمت عمده غذای یک گوشتخوار از مواد نباتی تشکیل می شود که برای تجزیه و دگرگونی خود به نوع مخصوصی از میکروبها احتیاج دارد. و به این علت کشش مخصوص در جهاز هضم ایجاد گشته و جریان خون مجبور می گردد که مقدار بیشتری از انرژی خود را برای برطرف کردن عناصر غیر طبیعی بکار اندازد. و به این علت مجبور است در وظائف دیگر خود قصور ورزد. چون مقدار زیادی از مواد سمی که امکان داشت بوسیله روده کوتاه در مدت کمی دفع گردد زمان بیشتری در روده ها مانده و همراه با مواد غذائی جذب می گردد.

2 - در روده های یک حیوان گیاهخوار در اثر فعل و انفعالات جهاز هضم مقدار زیادی ویتامین (B12) درست می شود که فقط کمی از این ویتامین را در غذاهای گیاهی می توان یافت. و تنها مقدار کمی از سموم گوشتی قادر است از توسعه طبیعی ویتامین ( B12) جلوگیری نماید. پس در حقیقت بایست مقدار زیادی گوشت خورد مخصوصاً جگر را که دارای ویتامین است تا کمبود ویتامین ( B12) که یکی از عوامل کم خونی است جبران گردد. و بهمین علت است که این مرض در میان اشخاصی که کم گوشت می خورند رایج تر است .

3 - پس هر چند که مقدار پروتئین دست دوم از گوشت بدست می آید ( مهمترین عنصر غذائی در گوشت) ولی آنهم توام با مواد دیگری است که به هیچ وجه مغذی بشمار نمی آید
الف - وقتی حیوانی را می کشید مقداری از سمها در جریان خون او باقیست که جریان خون حیوان مشغول دفع آن بوده و وقتی انسان از این گوشت تغذیه می کند این سموم را می خورد و به این وسیله به سازمان بدن خودمان مقداری کار اضافی میدهیم که دفع مواد ناخواسته حیوان دیگری بوده است. در ضمن وقتیکه حیوان را می کشند در حین کشتار مقداری سم از ترس وارد جریان خون او می گردد. ( این یک عمل طبیعی است که بدن موجودات برای محافظت خود نشان می دهند) و بهمین علت است که مردم از شوک و ناراحتیها دچار غش می گردند .
ب- در همان حینی که حیوان در حال مرگ است گندیدگی در جسد شروع می شود. از هم پاشیدگی بدن یک جریان طبیعی است و تشابه بیشتری به زمین جنگل دارد تا با دستگاه گوارش انسان. چون میکروبهائی در آن در حال رشد هستند که می توانند هر 15 دقیقه در حرارت بدن زاد و ولد نمایند و تنها وسیله جلوگیری از زاد و ولد آنها تبرد است. بیش از 90% تمام موارد شناخته شده مسمومیتهای غذائی بوسیله این میکروبهای گنداننده ایجاد می شوند. و این نشان می دهد که مقاومت مبارزه ما با میکروبهای حمله ور حدودی دارد. می توان گفت که پختن میکروبها را می کشد. ولی اجساد آنها کاملا سمی هستند و میکروبهایی که روی گوشت پخته شده توسعه می یابد کشنده می باشند.

4 - حیوانات اهلی دارای امراض بسیار زیادی هستند مانند امراض مسری سقط جنین آور، تب خوک، امراض دهان، التهاب پستان و سرطان که علت آن بطور کلی زندگی غیر طبیعی و تغذیه اجباری و سوء استفاده از اعمال جنسی و زاد و ولد عجولانه است. کشف امراض زیادی مانند سرطان و سل روی لاشه ها خیلی مشکل است مگر اینکه آزمایش دقیق پس از کشتار بعمل بیاید که آن هم کمتر انجام می گیرد. و می توان گفت 60% اجساد کشته غیر قابل مصرف برای تغذیه انسانی تشخیص داده می شود. و بافتهای مریض و ویروسهایی که به همراه آن است همراه غذا وارد معده می شود . 

 

5 - شدت و ازدیاد چربیهای حیوانی در روده ها مانع از جذب کلسیم می شود و با وجود اینکه کلسیم در خیلی از غذاها وجود دارد عموم مردم از کمبود کلسیم رنج می برند. ( یکی از دلایل مهم خرابی دندان همین کمبود کلسیوم است.)

6 - چربی حیوانی دارای کلسترل می باشد که یکی از مسببین بیماری « تصلب شرایین » که یکی از بیماریهای قلبی است که رو به ازدیاد است. مثلا درد شریانها مربوط به آن می باشد .
واضح است که ما فکر می کنیم گوشت منبع خوبی برای پروتئین نمی باشد. سالهای درازی تصور می شد که پروتئین درجه یک، یکی از عناصر اصلی غذایی است که فقط از گوشت بدست می آید. ولی در سال 1955 مجله مخصوص داروشناسی به این عقیده خاتمه داد.
اصطلاحات پروتئین درجه اول و پرتئین درجه دوم در حین جنگ جهانی اول بوجود آمد و پایه آنها بر تجربه ناکامل پروتئین خالص و آزمایشات نارسا بر موشهای بزرگ پایه گذاری شده بود. این اصطلاحات حالا بی معنی شده اند و باید بدور ریخته شوند. چون پروتئینها معمولا در روده ها درست نمی شوند بلکه بوسیله خوردن غذاها بدست می آیند. منبع اصلی آن در جهان نباتات است. حیوانات قوی بنیه ای که مقاومت و هیکل بزرگ دارند احتیاجات خود را از این چشمه کسب می کنند. بدون اینکه از مضراتیکه از خوردن گوشت ایجاد شود متضرر شوند.
پس هر چند علل دیگری هم برای بیمار شدن وجود دارد مانند ناراحتیهای عصبی و روانی ولی گوشتخواری مؤثرترین منبع عوامل ناخوشی ها است. از اینکه بیشتر مردم جهان کوشش کرده اند همه چیز خوار باشند دلیلی نیست و نمی رساند که سلامتی خود را نگهداشته و مفت بدر رفته اند

be omide nazdikiye har che bishtar be parvardegaare yegaane

yaa molaa ali madadi molaa 12130


 

سلام

beche haa hazrate molaa ali (a) mifarmaayad baa kharj kardane elm az aan kam nemishavad

به نام خدا 

گوشتخواران بخوانند

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام 

طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق تعالی واقع شود انشاالله امیدوارم از خدا بخواهید کمکتون کنه در روزه گرفتن اگر در شادی به یاده خدا نیستید در سختی از او کمک بگیرید الهی شکرت  

ما تنها به این دلیل می توانیم گوشت را ببلعیم که به کار بیرحمانه و گناه آلودی که انجام می دهیم نمی اندیشیم. خشونت ... گناهی اساسی است و هیچ بحث یا تمایز زیبایی نمی پذیرد. تنها اگر نگذاریم قلبمان از عاطفه تهی شود، خود با خشونت به مخالفت بر می خیزد، صدایش همواره به روشنی شنیده می شود، و با این حال ما همچنان به خشونت ها تداوم می بخشیم، با خوشحالی، همه ما – در حقیقت، هر آنکس که به ما نپیوندد او را غیر عادی لقب می دهیم.

رابیندرانات تاگور 

 

ما با حیوانات چه می کنیم
صادق هدایت در کتاب فوائد گیاهخواری با قلم توانای خود تصویر قابل توجهی از وضعیت حیواناتی که برای کشته شدن به سلاخ خانه فرستاده می شوند ارائه می دهد - « گله های حیوانات از شهرهای دور دست در مدت پانزده یا سی روز بضرب چوب و تازیانه رانده می شوند اگر بین راه از خستگی بیافتند با سیخک بلندشان می کنند و گاهی چندین روز بدون خوراک زیر تابش آفتاب سوزان یا در آغل های چرک و متعفن بسر می برند. بعضی از آنها می میرند و هرگاه یکی از آنها در بین راه زائید برای اینکه از کاروان عقب نماند بچه او را جلو چشم مادرش سر می برند، هنوز حیوانات بیچاره از خستگی راه نیاسوده اند که با تازیانه بسوی سلاخ خانه روانه می شوند. بمحض ورود در این ساختمان کثیف غم انگیز بوی خونی که خفقان قلب می آورد، زمین نمناک، خون تازه ای که از هر سو روان است، فریادهای جانگداز حیوانات، جسدهائی که بخون خود آغشته شده و با تشنج میلرزند. اسبهای لاغر نیمه جان که دو طرف آنها لاشه آویخته اند و قصابهائی که برای خرید لش مرده، آمد و رفت می کنند و از طرف دیگر ناله گوسفندان و همهمه صدای دشنام و داد و فریاد آدمیان، حیوانات بیچاره از این منظره چرکین و بوی گوشت گندیده و خون برادرانشان پیش بینی سرگذشت هولناک خود را می نمایند .
پذیرائی کنندگان آنها با چهره های درنده و طماع جلو آمده هر کدام کارد و ساطور خونین بدست دارد و روی پیش دامنی آنها از خون بسته شده ی سیاه رنگ و چربی برق می زند سپس آنها را بزحمت از همدیگر جدا کرده کشان کشان به گوشه ای می برند بعد دستها و پاهای حیوان را گرفته تا می کنند و اگر خواست استقامت بماید با لگد و زور ورزی او را زمین می زنند. حیوان دیوانه وار کوشش می کند تا خودش را از زیر دست دژخیم رها بنماید اما سر او را پیچ داده گلویش را با کارد پاره می کند. آنوقت خون فوران می زند هر دفعه که هوا از ریه های او بیرون می آید صدای خشکی تولید کرده خون به اطراف پاشیده می شود. پس از آن مدتی دست و پا زده در خون خودش غوطه می خورد و هنوز جانش بیرون نرفته که سر او را جدا نموده بادش می کنند. چشمهای سیاه و درخشان حیوان که تا چند دقیقه پیش، از زندگی سرشار بود غبار مرگ پرده ای روی آن را می پوشاند و زبان از دهانش با کف خونین بیرون می آید بعد از آن شکمش را شکافته دل و روده حیوان را بیرون می کشند. بوی پشگل و بخاری که در هوا پراکنده می شود و خون غلیظ گندیده که مگس و پشه روی آن پرواز می کنند منظره ای چرکین و مهیبی را نمایان می سازد .
 

 

قصابها تا بازوی خودشان را در روده و خون حیوان فرو میبرند پس از آن پوست او را جدا می کنند و بعد آن لاشه های لرزان حیوانات را با سرهای بریده و شقیقه های کبود و شکم های پاره شده و جگرهای سرخ که اغلب داغ چوب و تازیانه ای که پیش از کشتن بحیوان زده اند روی گوشت او نمودار است در گاری به چنگ آویخته و یا روی اسب انداخته به دکانهای قصابی می فرستند. آنها این لاشه ها را گرفته تکه تکه نموده دستها و پیش بند خود را از نو خون آلود می نمایند و این تکه های گوشت کشته شده فروخته می شود.
مردم شکم خودشان را پر از این گوشت مردار کرده در همه خانه ها هنگام خوراک بوی دل بهم زدن عضلات سرخ کرده و پخته شده با هزار گونه آب و تاب رنگرزی پیرایش کرده اند بلند می شود- بچه، زن، مرد از این تکه ها می خورند و اینها همان مردمانی هستند که لاف تربیت و ظرافت اخلاق و پاکدامنی و پرهیزکاری و مهربانی می زنند

be omide nazdikiye har che bishtar be parvardegaare yegaane

yaa molaa ali madadi molaa 12130

 به نام خدا 

اخلاق و گیاهخواری

  بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام

طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق تعالی واقع شود انشاالله امیدوارم از خدا بخواهید کمکتون کنه در روزه گرفتن اگر در شادی به یاده خدا نیستید در سختی از او کمک بگیرید الهی شکرت

هر کی دوست داره کد ربنا تو سایتش داشته باشه بگه بهش بدم هر کی هم نتونست بزاره یا گذاشت فعال نشد باید کار رو به من واگزار کنه

code rabannaa taghdim be shomaa

<embed src="http://serreeshgh.persiangig.com/audio/rabana-serreeshgh.co.sr.mp3"

به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی
میان سه دلیل عمده گیاهخواری ( فیزیولوژیک – اخلاقی – اقتصادی) دلیل اخلاقی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. اساس گیاهخواری بر مبنای اخلاق بنا شده است. اخلاق و رفتار و عادات همگی به خوراک انسان بستگی دارد. تاثیر انکار ناپذیر خوراک را نمی توان بر این وجوه نادیده گرفت. ضرب المثلی فرانسوی می گوید: « به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی » فیثاغورث و افلاطون هم از جمله فلاسفه ای بودند که کشتار حیوان و خوردن آن را مخالف خلق و خوی انسانی می دانستند. آنها عقیده داشتند که گوشتخواری تاثیر بدی در ذهن دارد. در نگاه نخست بعید بنظر می آید که طرز تغذیه به رفتار وحشیانه مربوط باشد. ولی وقتی متوجه می شویم که حیوانات گوشتخوار، درنده و حیوانات علفخوار، مهربانند مستمسکی بدست ما می آید که درباره این موضوع فکر کنیم. مثل هر عمل دیگری فکر کردن نیز بستگی زیادی به اعضای سالم دارد. ما می دانیم که الکل در دید چشم اثر دارد و رانندگان اتومبیل در چنین حالی بیشتر مورد خطر قرار می گیرند. چون عمل فکر کردن کند می گردد. سموم و تغذیه ناجور همان اثر غافل گیر کننده ( مثل الکل) را دارد. و نسلهایی که بد تغذیه گشته اند مغزهایی را بوجود می آورند که در قدرت تفکر و گرفتن تصمیمات اخلاقی پائینتر از حد اعتدال قرار گرفته اند. واضح است که عملی برای از بین بردن علت انحراف و عدول انجام نگرفته است. مجازات و تنبیهات بعد از جنایت و جرم فقط معلولها را از بین می برند نه علتها را، همانطور که داروهای معجزه آسای جدید! ممکن است علت بیماری را از بین نبرد .
افکار منطقی ما را به سوی تغذیه بدون گوشت هدایت می کند. اغلب انسانها راضی نمی شوند که به حیوانات آزار برسانند ولی بطور غیر مستقیم دیگران را به این کار وادار می نمایند. شکی در این نیست که اگر قرار بود حیواناتی را که از گوشتشان تغذیه می کنند خودشان بکشند خیلی ها از گوشتخواری دست بر می داشتند و گیاهخوار می شدند .
 

 

بیهوش کردن حیوان توسط ضربه مغزی و بریدن شاهرگ بعد از بیهوشی در حالیکه حیوان در حال دست و پا زدن و جانکندن است و خالی کردن شکم در حالیکه جسد هنوز گرم است، حتی ذکرش هم وحشتناک و چندش آور است. کشتن در انسان عواطف را کشته و بی احترامی به زندگی را ایجاد می کند. اگر ما گوشت بخوریم عده ای از انسانها را محکوم به شغلی ذلیل کننده نموده و شریک جرم، جنایت و شقاوت بر حیوانات کرده ایم .
نباید فراموش کرد که مسئولیت خدشه دار شدن عواطف یک قصاب یا شخصی که در سلاخ خانه به کشتار حیوانات مشغول است و آنقدر به این کار استمرار ورزیده که دیگر هیچ گونه احساسی نسبت به کشتار و قتل در وجود خویش ندارد، بردوش تمام کسانی است که گوشت می خورند و از دیگر محصولات حیوانی که باعث مرگ حیوان می شود استفاده می کنند .
اگر شما هم وقت سر بریدن یک حیوان روی خود را بر می گردانید و یا چشمانتان را می بندید، عواطف و حساسیتهای انسانی هنوز در وجودتان زنده است. نباید این احساسات را کوچک شمارد و نادیده گرفت. چرا که این حس می تواند خود بازدارنده بسیار مهمی برای جلوگیری از جنایات و بی رحمیها گردد. یکی از دلایل جرائم و جنایات بی رحمانه (علاوه بر تربیت نادرست و محیط غیر طبیعی که انسان در آن زیست می کند)، می تواند خفه کردن همین حس ظریف انسانی باشد. یک کودک امروزی در سن ده سالگی باالفعل از دیدن والدین و معلمین مدرسه طوری تربیت شده است که کشتار را بدون اینکه درباره اش فکر کند پذیرفته است. به او یاد داده اند که مردان بزرگ تاریخ کسانی هستند که مهارت زیادی در کشتار داشته اند. آموخته است که اجساد مرده حیوانات هدیه خدا برای خوراک هستند. و به این نحو کودک برای یک زندگی رقابتی تربیت می گردد .
ما بزرگ شده ایم بدون اینکه از والدین خود علت قطع حیات موجودات و ضرورت آنرا جویا شویم به این علت باید ارزش گوشتخواری را که مستلزم گرفتن حیات موجودات است و در هسته زندگی ما قرار گرفته با دیده شک و تردید نگاه کنیم و لزوم استفاده از منابع گوشتی را در یک برنامه ی درست علمی بررسیم. این سئوال بسیار مهم است که آیا بدن ما بدون گوشت می تواند به حیات خود ادامه دهد؟ و یا بخاطر نوعی حس تنوع طلبی دست به این کشتار بی رحمانه می زنیم؟ و اگر جواب در هر دو سوال مثبت باشد باید فکری بحال اخلاقیات فاسد شده ی خویش بکنیم .
نباید فکر کرد که حیوانات از روی میل و براحتی وارد اطاق مرگ می شوند. آنها پر از وحشتند و سخت از ورود به کشتارگاه مقاومت می کنند. اینها خیلی اوقات بعد از سفرهای طویل و خسته کننده بوسیله راه آهن و جاده ها بطور نیمه جان و زخمی وارد کشتارگاه می شوند. تمام حیوانات تکامل یافته مثل اسبها و گاوها از بوی خون وحشتزده می گردند. و کتکهای وحشیانه ای لازم است تا آنها را مجبور به ورود به کشتارگاه نماید. خیلی اوقات گوسفندها را از دم و گردن می گیرند و سخت به زمین می زنند. و اغلب دیده شده که کارگر سلاخی برای اینکه به کار سرعت بخشد و از توقف کار جلوگیری کند مجبور است دست یا پای حیوان بیچاره را لای شیارهای نقاله هایی که حیوان را به سمت کشتارگاه هدایت می کنند گیر دهد و چه بسا از فشار شدید آهنها استخوان حیوان سخت بشکند و از درد ناله سر دهد. ولی این صداها هیچ گاه به گوش کسانی نمی رسد که به راحتی سر سفره های رنگین گوشت می نشینند و از ظرایف اخلاقی سخن بمیان می آورند .
تا زمانی که احساسات طبیعی وبی آلایش قلب خودمان را بزور خفه نکرده ایم واضح است که در نهادمان یک احساس تنفر و اکراه از کشتار و درد سایر جانوران حس می کنیم. این حس انزجار از کشتار و خون در افرادی که گیاهخوار شده اند بسیار بیشتر می شود
ستمگری و کشتار بی دلیل و غیر ضروری نسبت به حیوانات دشنام و ناسزا به شرافت و مقام انسانی است. اگر با ذهنی سالم به این حیوانات بنگریم نباید آنها را اشیائی برای ارضاء حس تنوع طلبی خود تصور کنیم. آنها نیز موجودات زنده ای هستند که هم مفهوم درد را حس می کنند و هم شادی را، هم مهربانی مادری دارند و هم ترس از مرگ. و هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها را موجوداتی پست تر از خود بحساب آوریم. اگر پستی را در ظلم و ستمگری ببینیم بعضی از انسانها به مراتب پست تر و رذل تر از تمام حیوانات هستند. چرا که حیوانات تنها غذای طبیعی خود را می خورند و برایشان کفایت می کند ولی انسان شکم پرست شکمش را گورستان فراخ همه جنبندگان کرده، از مرغ هوا تا حلزون دریاها .
انسان میوه خوار آرام یک دیو خونخوار گردیده یک خراب کننده ی پست می شود و احتیاج او به نابود کردن و شکنجه نمودن تا پست ترین رذالتها می رود. او می کشد برای خوردن – می کشد برای شفا دادن – می کشد برای آمرزیدن – می کشد برای پوشش، برای زیور، برای پول، برای جنگ، برای علم، برای تفریح و بالاخره می کشد فقط برای کشتن. پادشاه ستمگر غدار پر آواز و خونخوار است که همه چیز را می خواهد و به هیچ چیز ابقا نمی کند. و هنوز به خودش دلداری زندگانی بهتری را در دنیای دیگر می دهد .
آدمی گوسفندان را بزرگ می نماید تنها برای اینکه به پول نزدیک کند این برده های بی آزار و آرامی که همبازی بچه های او می باشند یکروز هم « به به ئی » را جلوی بچه های خودش سر می برد و این بچه دیوها که در یک محیط جنایات ننگین و اهانت به قوانین اخلاقی و انسانیت بزرگ می شود گرته از روی پدران درنده خویش بر می دارند. اگر انسان گاهی بعضی از حیوانات را می پروراند یا دوست دارد برای احترام به زندگی و حس اخلاقی نمی باشد بلکه تنها از روی خودخواهی و منفعتی است که از آنان می برد تا اینکه وقت خوردن آنها برسد و در حقیقت فریبندگی، دو رویی و تمسخر به انسانیت است .

آمار کشتار حیوانات
در کتاب «نظر یک گیاهخوار به جهان و هستی» نویسنده آن پیترپریمن آمار زیر را درباره حیواناتی که هر سال به انواع و اقسام مختلف ذبح می شوند ارائه داده است

روش کشتار 
تعدادی که سالیانه کشته یا زخمی می شوند 
حیوانات، پرندگان و ماهیها  
فقط 5% از روی ترحم کشته می شوند و بقیه بوسیله ضربه و فرو بردن نیزه در گلو. و دیگر وسائل مکانیکی 
200/000/000 
گاو، گوساله، اسب و اسبهای کوچک 
400/000/000 
میش، قوچ و بره 
200/000/000 
خوکهای اهلی و وحشی 
با تله، تفنگ و گازهای خفه کننده 
1/000/000/000 
خرگوش 
بیشتر با پیچاندن گردن 
2/000/000/000
مرغ، خروس، جوجه، غاز، مرغ آبی،قو، کبک، تیهو، قرقاول، بوقلمون و از این قبیل 
با تفگ و تور 
1/000/000/000
پرنده های کوچکتر 
با تور و تغیر محیط زیست 
10/000/000/000
ماهیها و خزندگان 
یکملیون آن را بیهوش می سازند 
20/000/000
جهت آزمایشات طبی 
تله و مرگهای تدریجی 
2090009000
برای تهیه پوست و پوست پشمی 
1/000/000
شیر، ببر، روباه و گوزن 

بیشتر این حیوانات را معمولا در بحبوبحه زندگی می کشند. بطوریکه بچه هایشان بی پناه و بی محافظ باقی می مانند. حیوانات و پرندگان خیلی پیر و خیلی جوان بدرد مصرف آدمیزاد نمی خورند.
وقتی که به این اعداد نجومی نگاه می کنیم می توانیم تصور کنیم که چه جهنمی برای حیوانات روی زمین ایجاد کرده ایم .
عجیب نیست که اینها بعد از هزاران سال شقاوت از ما می ترسند. هر روز که آفتاب طلوع می کند، سیلی از خون در دنیا جاری می گردد. و میلیونها از حیوانات و پرندگان برای خوراک، عیش و تحقیق زجر داده و کشته می شوند.
  

yaa molaa ali madadi molaa 12130