بسم الله الرحمن الرحیم(عشق معنوی)سلام بر دوستداران حیوانات

بسم الله الرحمن الرحیم(عشق معنوی)سلام بر دوستداران حیوانات

(:اینهایی که حیوان نمی خورندبه هنگام مرگ(خیلی سخت) جان نخواهندداد:)
بسم الله الرحمن الرحیم(عشق معنوی)سلام بر دوستداران حیوانات

بسم الله الرحمن الرحیم(عشق معنوی)سلام بر دوستداران حیوانات

(:اینهایی که حیوان نمی خورندبه هنگام مرگ(خیلی سخت) جان نخواهندداد:)

گوشتخواران بخوانند

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام 

طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق تعالی واقع شود انشاالله امیدوارم از خدا بخواهید کمکتون کنه در روزه گرفتن اگر در شادی به یاده خدا نیستید در سختی از او کمک بگیرید الهی شکرت  

ما تنها به این دلیل می توانیم گوشت را ببلعیم که به کار بیرحمانه و گناه آلودی که انجام می دهیم نمی اندیشیم. خشونت ... گناهی اساسی است و هیچ بحث یا تمایز زیبایی نمی پذیرد. تنها اگر نگذاریم قلبمان از عاطفه تهی شود، خود با خشونت به مخالفت بر می خیزد، صدایش همواره به روشنی شنیده می شود، و با این حال ما همچنان به خشونت ها تداوم می بخشیم، با خوشحالی، همه ما – در حقیقت، هر آنکس که به ما نپیوندد او را غیر عادی لقب می دهیم.

رابیندرانات تاگور 

 

ما با حیوانات چه می کنیم
صادق هدایت در کتاب فوائد گیاهخواری با قلم توانای خود تصویر قابل توجهی از وضعیت حیواناتی که برای کشته شدن به سلاخ خانه فرستاده می شوند ارائه می دهد - « گله های حیوانات از شهرهای دور دست در مدت پانزده یا سی روز بضرب چوب و تازیانه رانده می شوند اگر بین راه از خستگی بیافتند با سیخک بلندشان می کنند و گاهی چندین روز بدون خوراک زیر تابش آفتاب سوزان یا در آغل های چرک و متعفن بسر می برند. بعضی از آنها می میرند و هرگاه یکی از آنها در بین راه زائید برای اینکه از کاروان عقب نماند بچه او را جلو چشم مادرش سر می برند، هنوز حیوانات بیچاره از خستگی راه نیاسوده اند که با تازیانه بسوی سلاخ خانه روانه می شوند. بمحض ورود در این ساختمان کثیف غم انگیز بوی خونی که خفقان قلب می آورد، زمین نمناک، خون تازه ای که از هر سو روان است، فریادهای جانگداز حیوانات، جسدهائی که بخون خود آغشته شده و با تشنج میلرزند. اسبهای لاغر نیمه جان که دو طرف آنها لاشه آویخته اند و قصابهائی که برای خرید لش مرده، آمد و رفت می کنند و از طرف دیگر ناله گوسفندان و همهمه صدای دشنام و داد و فریاد آدمیان، حیوانات بیچاره از این منظره چرکین و بوی گوشت گندیده و خون برادرانشان پیش بینی سرگذشت هولناک خود را می نمایند .
پذیرائی کنندگان آنها با چهره های درنده و طماع جلو آمده هر کدام کارد و ساطور خونین بدست دارد و روی پیش دامنی آنها از خون بسته شده ی سیاه رنگ و چربی برق می زند سپس آنها را بزحمت از همدیگر جدا کرده کشان کشان به گوشه ای می برند بعد دستها و پاهای حیوان را گرفته تا می کنند و اگر خواست استقامت بماید با لگد و زور ورزی او را زمین می زنند. حیوان دیوانه وار کوشش می کند تا خودش را از زیر دست دژخیم رها بنماید اما سر او را پیچ داده گلویش را با کارد پاره می کند. آنوقت خون فوران می زند هر دفعه که هوا از ریه های او بیرون می آید صدای خشکی تولید کرده خون به اطراف پاشیده می شود. پس از آن مدتی دست و پا زده در خون خودش غوطه می خورد و هنوز جانش بیرون نرفته که سر او را جدا نموده بادش می کنند. چشمهای سیاه و درخشان حیوان که تا چند دقیقه پیش، از زندگی سرشار بود غبار مرگ پرده ای روی آن را می پوشاند و زبان از دهانش با کف خونین بیرون می آید بعد از آن شکمش را شکافته دل و روده حیوان را بیرون می کشند. بوی پشگل و بخاری که در هوا پراکنده می شود و خون غلیظ گندیده که مگس و پشه روی آن پرواز می کنند منظره ای چرکین و مهیبی را نمایان می سازد .
 

 

قصابها تا بازوی خودشان را در روده و خون حیوان فرو میبرند پس از آن پوست او را جدا می کنند و بعد آن لاشه های لرزان حیوانات را با سرهای بریده و شقیقه های کبود و شکم های پاره شده و جگرهای سرخ که اغلب داغ چوب و تازیانه ای که پیش از کشتن بحیوان زده اند روی گوشت او نمودار است در گاری به چنگ آویخته و یا روی اسب انداخته به دکانهای قصابی می فرستند. آنها این لاشه ها را گرفته تکه تکه نموده دستها و پیش بند خود را از نو خون آلود می نمایند و این تکه های گوشت کشته شده فروخته می شود.
مردم شکم خودشان را پر از این گوشت مردار کرده در همه خانه ها هنگام خوراک بوی دل بهم زدن عضلات سرخ کرده و پخته شده با هزار گونه آب و تاب رنگرزی پیرایش کرده اند بلند می شود- بچه، زن، مرد از این تکه ها می خورند و اینها همان مردمانی هستند که لاف تربیت و ظرافت اخلاق و پاکدامنی و پرهیزکاری و مهربانی می زنند

be omide nazdikiye har che bishtar be parvardegaare yegaane

yaa molaa ali madadi molaa 12130

 به نام خدا 

اخلاق و گیاهخواری

  بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام

طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق تعالی واقع شود انشاالله امیدوارم از خدا بخواهید کمکتون کنه در روزه گرفتن اگر در شادی به یاده خدا نیستید در سختی از او کمک بگیرید الهی شکرت

هر کی دوست داره کد ربنا تو سایتش داشته باشه بگه بهش بدم هر کی هم نتونست بزاره یا گذاشت فعال نشد باید کار رو به من واگزار کنه

code rabannaa taghdim be shomaa

<embed src="http://serreeshgh.persiangig.com/audio/rabana-serreeshgh.co.sr.mp3"

به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی
میان سه دلیل عمده گیاهخواری ( فیزیولوژیک – اخلاقی – اقتصادی) دلیل اخلاقی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. اساس گیاهخواری بر مبنای اخلاق بنا شده است. اخلاق و رفتار و عادات همگی به خوراک انسان بستگی دارد. تاثیر انکار ناپذیر خوراک را نمی توان بر این وجوه نادیده گرفت. ضرب المثلی فرانسوی می گوید: « به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی » فیثاغورث و افلاطون هم از جمله فلاسفه ای بودند که کشتار حیوان و خوردن آن را مخالف خلق و خوی انسانی می دانستند. آنها عقیده داشتند که گوشتخواری تاثیر بدی در ذهن دارد. در نگاه نخست بعید بنظر می آید که طرز تغذیه به رفتار وحشیانه مربوط باشد. ولی وقتی متوجه می شویم که حیوانات گوشتخوار، درنده و حیوانات علفخوار، مهربانند مستمسکی بدست ما می آید که درباره این موضوع فکر کنیم. مثل هر عمل دیگری فکر کردن نیز بستگی زیادی به اعضای سالم دارد. ما می دانیم که الکل در دید چشم اثر دارد و رانندگان اتومبیل در چنین حالی بیشتر مورد خطر قرار می گیرند. چون عمل فکر کردن کند می گردد. سموم و تغذیه ناجور همان اثر غافل گیر کننده ( مثل الکل) را دارد. و نسلهایی که بد تغذیه گشته اند مغزهایی را بوجود می آورند که در قدرت تفکر و گرفتن تصمیمات اخلاقی پائینتر از حد اعتدال قرار گرفته اند. واضح است که عملی برای از بین بردن علت انحراف و عدول انجام نگرفته است. مجازات و تنبیهات بعد از جنایت و جرم فقط معلولها را از بین می برند نه علتها را، همانطور که داروهای معجزه آسای جدید! ممکن است علت بیماری را از بین نبرد .
افکار منطقی ما را به سوی تغذیه بدون گوشت هدایت می کند. اغلب انسانها راضی نمی شوند که به حیوانات آزار برسانند ولی بطور غیر مستقیم دیگران را به این کار وادار می نمایند. شکی در این نیست که اگر قرار بود حیواناتی را که از گوشتشان تغذیه می کنند خودشان بکشند خیلی ها از گوشتخواری دست بر می داشتند و گیاهخوار می شدند .
 

 

بیهوش کردن حیوان توسط ضربه مغزی و بریدن شاهرگ بعد از بیهوشی در حالیکه حیوان در حال دست و پا زدن و جانکندن است و خالی کردن شکم در حالیکه جسد هنوز گرم است، حتی ذکرش هم وحشتناک و چندش آور است. کشتن در انسان عواطف را کشته و بی احترامی به زندگی را ایجاد می کند. اگر ما گوشت بخوریم عده ای از انسانها را محکوم به شغلی ذلیل کننده نموده و شریک جرم، جنایت و شقاوت بر حیوانات کرده ایم .
نباید فراموش کرد که مسئولیت خدشه دار شدن عواطف یک قصاب یا شخصی که در سلاخ خانه به کشتار حیوانات مشغول است و آنقدر به این کار استمرار ورزیده که دیگر هیچ گونه احساسی نسبت به کشتار و قتل در وجود خویش ندارد، بردوش تمام کسانی است که گوشت می خورند و از دیگر محصولات حیوانی که باعث مرگ حیوان می شود استفاده می کنند .
اگر شما هم وقت سر بریدن یک حیوان روی خود را بر می گردانید و یا چشمانتان را می بندید، عواطف و حساسیتهای انسانی هنوز در وجودتان زنده است. نباید این احساسات را کوچک شمارد و نادیده گرفت. چرا که این حس می تواند خود بازدارنده بسیار مهمی برای جلوگیری از جنایات و بی رحمیها گردد. یکی از دلایل جرائم و جنایات بی رحمانه (علاوه بر تربیت نادرست و محیط غیر طبیعی که انسان در آن زیست می کند)، می تواند خفه کردن همین حس ظریف انسانی باشد. یک کودک امروزی در سن ده سالگی باالفعل از دیدن والدین و معلمین مدرسه طوری تربیت شده است که کشتار را بدون اینکه درباره اش فکر کند پذیرفته است. به او یاد داده اند که مردان بزرگ تاریخ کسانی هستند که مهارت زیادی در کشتار داشته اند. آموخته است که اجساد مرده حیوانات هدیه خدا برای خوراک هستند. و به این نحو کودک برای یک زندگی رقابتی تربیت می گردد .
ما بزرگ شده ایم بدون اینکه از والدین خود علت قطع حیات موجودات و ضرورت آنرا جویا شویم به این علت باید ارزش گوشتخواری را که مستلزم گرفتن حیات موجودات است و در هسته زندگی ما قرار گرفته با دیده شک و تردید نگاه کنیم و لزوم استفاده از منابع گوشتی را در یک برنامه ی درست علمی بررسیم. این سئوال بسیار مهم است که آیا بدن ما بدون گوشت می تواند به حیات خود ادامه دهد؟ و یا بخاطر نوعی حس تنوع طلبی دست به این کشتار بی رحمانه می زنیم؟ و اگر جواب در هر دو سوال مثبت باشد باید فکری بحال اخلاقیات فاسد شده ی خویش بکنیم .
نباید فکر کرد که حیوانات از روی میل و براحتی وارد اطاق مرگ می شوند. آنها پر از وحشتند و سخت از ورود به کشتارگاه مقاومت می کنند. اینها خیلی اوقات بعد از سفرهای طویل و خسته کننده بوسیله راه آهن و جاده ها بطور نیمه جان و زخمی وارد کشتارگاه می شوند. تمام حیوانات تکامل یافته مثل اسبها و گاوها از بوی خون وحشتزده می گردند. و کتکهای وحشیانه ای لازم است تا آنها را مجبور به ورود به کشتارگاه نماید. خیلی اوقات گوسفندها را از دم و گردن می گیرند و سخت به زمین می زنند. و اغلب دیده شده که کارگر سلاخی برای اینکه به کار سرعت بخشد و از توقف کار جلوگیری کند مجبور است دست یا پای حیوان بیچاره را لای شیارهای نقاله هایی که حیوان را به سمت کشتارگاه هدایت می کنند گیر دهد و چه بسا از فشار شدید آهنها استخوان حیوان سخت بشکند و از درد ناله سر دهد. ولی این صداها هیچ گاه به گوش کسانی نمی رسد که به راحتی سر سفره های رنگین گوشت می نشینند و از ظرایف اخلاقی سخن بمیان می آورند .
تا زمانی که احساسات طبیعی وبی آلایش قلب خودمان را بزور خفه نکرده ایم واضح است که در نهادمان یک احساس تنفر و اکراه از کشتار و درد سایر جانوران حس می کنیم. این حس انزجار از کشتار و خون در افرادی که گیاهخوار شده اند بسیار بیشتر می شود
ستمگری و کشتار بی دلیل و غیر ضروری نسبت به حیوانات دشنام و ناسزا به شرافت و مقام انسانی است. اگر با ذهنی سالم به این حیوانات بنگریم نباید آنها را اشیائی برای ارضاء حس تنوع طلبی خود تصور کنیم. آنها نیز موجودات زنده ای هستند که هم مفهوم درد را حس می کنند و هم شادی را، هم مهربانی مادری دارند و هم ترس از مرگ. و هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها را موجوداتی پست تر از خود بحساب آوریم. اگر پستی را در ظلم و ستمگری ببینیم بعضی از انسانها به مراتب پست تر و رذل تر از تمام حیوانات هستند. چرا که حیوانات تنها غذای طبیعی خود را می خورند و برایشان کفایت می کند ولی انسان شکم پرست شکمش را گورستان فراخ همه جنبندگان کرده، از مرغ هوا تا حلزون دریاها .
انسان میوه خوار آرام یک دیو خونخوار گردیده یک خراب کننده ی پست می شود و احتیاج او به نابود کردن و شکنجه نمودن تا پست ترین رذالتها می رود. او می کشد برای خوردن – می کشد برای شفا دادن – می کشد برای آمرزیدن – می کشد برای پوشش، برای زیور، برای پول، برای جنگ، برای علم، برای تفریح و بالاخره می کشد فقط برای کشتن. پادشاه ستمگر غدار پر آواز و خونخوار است که همه چیز را می خواهد و به هیچ چیز ابقا نمی کند. و هنوز به خودش دلداری زندگانی بهتری را در دنیای دیگر می دهد .
آدمی گوسفندان را بزرگ می نماید تنها برای اینکه به پول نزدیک کند این برده های بی آزار و آرامی که همبازی بچه های او می باشند یکروز هم « به به ئی » را جلوی بچه های خودش سر می برد و این بچه دیوها که در یک محیط جنایات ننگین و اهانت به قوانین اخلاقی و انسانیت بزرگ می شود گرته از روی پدران درنده خویش بر می دارند. اگر انسان گاهی بعضی از حیوانات را می پروراند یا دوست دارد برای احترام به زندگی و حس اخلاقی نمی باشد بلکه تنها از روی خودخواهی و منفعتی است که از آنان می برد تا اینکه وقت خوردن آنها برسد و در حقیقت فریبندگی، دو رویی و تمسخر به انسانیت است .

آمار کشتار حیوانات
در کتاب «نظر یک گیاهخوار به جهان و هستی» نویسنده آن پیترپریمن آمار زیر را درباره حیواناتی که هر سال به انواع و اقسام مختلف ذبح می شوند ارائه داده است

روش کشتار 
تعدادی که سالیانه کشته یا زخمی می شوند 
حیوانات، پرندگان و ماهیها  
فقط 5% از روی ترحم کشته می شوند و بقیه بوسیله ضربه و فرو بردن نیزه در گلو. و دیگر وسائل مکانیکی 
200/000/000 
گاو، گوساله، اسب و اسبهای کوچک 
400/000/000 
میش، قوچ و بره 
200/000/000 
خوکهای اهلی و وحشی 
با تله، تفنگ و گازهای خفه کننده 
1/000/000/000 
خرگوش 
بیشتر با پیچاندن گردن 
2/000/000/000
مرغ، خروس، جوجه، غاز، مرغ آبی،قو، کبک، تیهو، قرقاول، بوقلمون و از این قبیل 
با تفگ و تور 
1/000/000/000
پرنده های کوچکتر 
با تور و تغیر محیط زیست 
10/000/000/000
ماهیها و خزندگان 
یکملیون آن را بیهوش می سازند 
20/000/000
جهت آزمایشات طبی 
تله و مرگهای تدریجی 
2090009000
برای تهیه پوست و پوست پشمی 
1/000/000
شیر، ببر، روباه و گوزن 

بیشتر این حیوانات را معمولا در بحبوبحه زندگی می کشند. بطوریکه بچه هایشان بی پناه و بی محافظ باقی می مانند. حیوانات و پرندگان خیلی پیر و خیلی جوان بدرد مصرف آدمیزاد نمی خورند.
وقتی که به این اعداد نجومی نگاه می کنیم می توانیم تصور کنیم که چه جهنمی برای حیوانات روی زمین ایجاد کرده ایم .
عجیب نیست که اینها بعد از هزاران سال شقاوت از ما می ترسند. هر روز که آفتاب طلوع می کند، سیلی از خون در دنیا جاری می گردد. و میلیونها از حیوانات و پرندگان برای خوراک، عیش و تحقیق زجر داده و کشته می شوند.
  

yaa molaa ali madadi molaa 12130

 

گوشتخواری جانوران گوشتخوار

 به نام خدا 

دکمه CTRL را نگاه داشته قلتک موس رو به طرف بیرون بچرخانید تا صفحه بزرگ شود متشکر

گوشتخواری جانوران گوشتخوار گوشتخواری حیوانات با ما فرق دارد. درندگان مثل انسانها نیستند که گوسفندی را در استرالیا سر ببرند، منجمد کنند و بعد از چند سال در ایران مصرف کنند. آنها هنوز شکار تشنجهای عصبی خود را تمام نکرده نصف بدن او را بلعیده اند، آنها حیوانات را زجرکش نکرده که تک تک به مسلخ گاه بیاورند و با پتک بسرشان بکوبند یا با شوک الکترونیکی و گیوتین برقی به نوبت به استقبالشان بروند و یا از همه شنیعتر به پهلو بخوابانندشان و به کارد یکی یکی رگهایشان را پاره کنند .
به نظر می رسد که حیوانات وحشی با نوعی قوه مغناطیس که طبیعت در چشمانشان نهاده است، حیوان را بی حس می کنند و بعد در یک آن بدون اینکه حیوان دردی بکشد کار او را تمام می کنند، تازه گاهی یک ضربه شدید و گیج کننده منقار یا سموم بیهوش کننده یک نیش زهر آلود نیز بکمک می آید و این جریان مرگ بی درد را آسانتر می کند. دست و پا زدن طعمه حیوانات وحشی بیشتر بخاطر تحریکات عصبی است تا واقعاً احساس درد .
اثبات این مطلب را شکارچی ها و آدمهایی می توانند بکنند که خود، طعمه حیوانات درنده گردیده اند و بعد در آخرین لحظات از مرگ نجات پیدا کردند، بعضی با وجود اینکه دست و پا یا قسمتهایی از بدن خود را از دست داده بودند، نقل می کردند که در آن لحظات بخصوص، هیچگونه دردی را احساس نکرده اند، گویی از وجود و چشمان درندگان نیروئی خارج شده بود که فکر آنها را تحت تاثیر قرار داده و در یک خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم فرو برده بود .
اما طبیعت برای نظام خود به گوشتخواران نیز احتیاج دارد، وجود آنها بیهوده نیست و بدون آنها میان حیوانات دیگر مرض و ناخوشی می افتاد و زندگیشان بی نظم و شاید بی معنی می شد .
مثلاً در جزیره آب شیرینی که در دریاچه ارومیه بنام قویون داغی قرار داشت آمدند و مقداری حیوان علفخوار رها کردند که آزادانه برای خود بچرند و تولید مثل کنند بعد از چند سال تعدادشان خیلی زیاد شد اما بعلت نداشتن تحرک کافی و ابتلا به امراضی خطرناک، تمامشان در شرف نابودی قرار گرفتند .
برای معالجه فقط چند حیوان درنده به این جزیره فرستاده شد و آنها با دنبال کردن گله در جستجوی شکار همگی را وادار به فعالیت و جست و گریز کردند، همین امر باعث شد در مدت کوتاهی سلامت و شادابی مجدداً به حیوانات رو نماید، حیوانات فقط برای بقاء خود است که شکار می کنند نه برای تفنن و لذت، خوراکشان نیز معمولاً حیوانات مریض یا پیر هستند که نمی توانند خوب بدوند و این امر خود باعث جلوگیری از نفوذ مرض بین آنها می شود .
سوره بقره قسمتی از آیه 257
... و الله سمیع علیم
... خداوند بحقایق امور آگاه و داناست.
 

 

در میان جانوران درنده نیز هر کدام دشمن عده معدود هستند و بدیگران آزار نمی رسانند مثلاً شیر، آهو و گوزن و حیواناتی از این دست را شکار می کند و به پرندگان و حیوانات کوچک کاری ندارد. کوسه تنها ماهی می خورد. گربه موش و پرندگان کوچک را می گیرد و غیره. اما آدمیزاد شکم پرست می خواهد همه را بخورد و در زندان بیاندازد و بارش را بدوش آنان بگذارد شکنجه ها بنماید. شکم او گورستان فراخ همه جنبدگان است. او می خورد آنچه که زندگانی می کند یا می تواند زندگی داشته باشد. از مرغان هوا تا حلزون دریا در معده ی خود غرق می سازد. ولی حیوانات آنچه که در طبیعت خوراک آنهاست بدست آورده بدون تکلف می خورند و آنها را کفایت می کند. آنها می خورند برای زیستن اما بسیاری از آدمها پیش از همه چیز زندگانی می کنند برای خوردن


در حرص انسان
شیر و ببر و خرس و کفتار و پلنگ
گر شکاری را همی آرد به چنگ
بهر سد جوع باشد در کفاف
نی برای جمع کردن بر گزاف
گر خورش از بهر قوت زندگیست
مرغ و کبک و ماهی ای مسرف به چیست؟
خوان خود از هر رقم رنگین کنی
معده را از این و آن سنگین کنی
از شکار ار ببر چنگ خود بهشت
او ندارد دست اندر زرع و کشت
تو نبات و جانور باهم خوری
همچنین عرض شرافت می بری
در مسلمانی نه خود اسراف نیست؟
گر مسلمانی پس این اسراف چیست؟
مهدی قلیخان هدایت


سعدی در این ابیات درندگی انسان را سرزنش نموده و او را همپایه و همکار گرگ معرفی می کند.


شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید :
گر از چنگال گرگم در ربودی
بدیدم عاقبت گرگم تو بودی